امروز متوجه شدم تو شهرک محل سکونت ما که کلاً یه هکتار هم وسعت نداره سه تا تکیه و هیئت وجود داره. تازه دسته مسجد هم جداست. اینکه این همه هیئت برای امام حسین می سازیم ولی بهتر نیست به جای این چند دستدگی تو عزاداری یک دسته بشیم.
شاید هم این چند دستگی بهتر باشه و عقل من قد نمیده؟!!!!!
به هر حال ماه محرم رو به تمام عاشقان امام حسین (ع) تسلیت می گویم.
امروز داشتم به این فکر میکردم که چرا ما به سرعت آمریکا و سایر کشورهای اروپایی پیشرفت نمیکنیم. نمی دونم تا حالا به این موضوع فکر کرده اید یا نه، ولی خوب است برای چند دقیقه هم که شده به این موضوع فکر کنید. فکر کنید دیگه....
خوب، من امروز به این موضوع فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که این مشکل ریشه در مدارس داره، میگد نه، پس ادامه مطلب رو بخونید.
چند وقت پیش،بسیار خوشحال و خندان تصمیم گرفتم تا یک آنتی ویروس خوب و مناسب روی رایانه شخصی ام نصب کنم ولی اصلاً نمی دانستم این کار به ظاهر ساده چنان بلایی بر سرم خواهد آورد که چهره خندانم تبدیل به شه به
بعد از کلی تحقیق و تفحص در اینترنت به این نتیجه رسیدم که آنتی ویروس آواست رو نصب کنم که هم قدرتمنده و هم رایگان. همین کار را هم کردم ولی هر قدر تلاش کردم آپدیت نشد که نشد. بعداً فهمیدم که آواست و اویرا به کل Ip سرور های ایران رو تحریم کردند و به صورت آنلاین نمیشه اون ها رو آپدیت کرد.(قیافه من بعد از فهمیدن ماجرا)
بعدش از یکی از دوستام شنیدم که آنتی ویروس نود32 هم قدرتمنده و هم زود به زود آپدیت میشه و یوزرنیم پسوردش رو همه جا میشه پیدا کرد. من هم نصب کردم و انصافاً راست میگفت. تا اینکه تو مدرسه حرف از آنتی ویروس شد و من گفتم نود32 نصب کردم. یه همه گفتن:(( مگه خری؟! چرا نود32 نصب کردی؟! این نرم افزار جاسوسی، اطلاعات رو میفرسته خارج، تازه ویروس رو هم پاک نمیکنه هیدن میکنه. کسپراسکای نصب کن عالیه.))(قیافه من بعد از شنیدن حرف اونها))
با خودم گفتم این هم که نشد ولی عیب نداره میرم کسپراسکای نصب میکنم. رفتم کسپراسکای نصب کردم اونم نسخه 2013 ولی مگه یوزر پسوردش گیر می اومد تا آپدیتش کنم.(قیافه من بعد از ناکام ماندن در آپدیت کردن کسپراسکای)
خلاصه دیگه حسابی کلافه شده بودم و قید آنتی ویروس رو برای همیشه زدم تا اینکه گفتم چرا روزه شک دار بگیرم، رفتم پیش یه متخصص رایانه تا ازش مشورت بگیرم.
خدایی بعضی از این بسیجی ها(که البته خود هم یکی از آنها هستم) به معنی واقعی کلمه نابغه هستن.
پسره شده مسئول رایانه بسیج هنرستان، بهش میگم به متن اطلاعیه برای مسابقه وبلاگ نویسی تایپ کن بزنیم پشت شیشه. یعنی چشمتون روز بعد نبینه.
خواست دوخط تایپ کنه اشک منو درآورد، دنبال کلمه رو صفحه کلید میگشت، هرچی میگفتی غلط می نوشت. باورتون نمیشه وبلاگ رو وبلاق نوشت و مهلت و محلت. دیگه داشتم منفجر میشدم. تا هم میگفتی بده من خودم بنویسم یه کاری میکرد که نگو و نپرس.
تهش هم توجیهش این بود که من word2003 بلد نیستم، 2007 بده برات تایپ کنم. آخرش هم چیزی برای ما تایپ نکرد.
دیروز هر کاری کردم به اینترنت وصل بشم، نشد که نشد. دیگه می خواستم از زور عصبانیت با کله برم تو مانیتور. امروز که از همسایه ها پرس و جو کردم گفتن که اینترنت دیروز قطع بوده. حالا یه سوال کوچولو:
چرا و به چه دلیل اینترنت هر چند وقت یکبار قطع میشه؟
دیروز ساعت حول و حوش 4 و 5 بعد از ظهر بود که لباس پوشیدم راهی انقلاب شدم برای خرید کتاب تست های طبقه بندی شده کنکور صنایع چوب و کاغذ. چی بگم، انگاری کتاب شده بود جن و من شده بودم بسم الله. از این انتشاراتی به اون انتشاراتی، از این کتاب فروشی به اون کتاب فروشی.
انگار که اصلاً رشته ای به نام صنایع چوب و کاغذ در این مملکت وجود نداره. دیگه خودم خسته شده بودم از اینکه هی این مغازه و اون مغازه میرفتم و بهم میگفتن:(( صنایع چوب و کاغذ نداریم. ))
خیلی جالب بودها، من کتاب تست کنکور صنایع چوب اون هم 23 دوره رو پیداکردم برای کارشناسی ارشد ولی برای کاردانی نبود که نبود. نمی دونم.... .
خلاصه کلی این ور و اون ور رفتم تا تونستم یه کتاب دست دوم تست طبقه بندی شده دروس عمومی برای فنی حرفه ای پیدا کنم، ولی دروس تخصصی صنایع چوب و کاغذ رو پیدا نکردم که نکردم. آخرش هم با کلی کارت ویزیتی که از انتشاراتی ها گرفتم تا زنگ بزنم و ببینم آیا کتابی که من می خواهم اومده یا خیر به خانه برگشتم.
یعنی خدا به داد برسه، هنوز دانشگاه نرفته در به در دنبال کتاب هستیم، بریم دانشگاه چی میشه؟!!
امروز کنکور آزمایشی داشتیم، شش مرحله کنکور آزمایشی برای آمادگی کنکور سراسری، امروز اولیش بود. همه صبح را با شور و نشاط شروع کردیم. (اینجوری ) سر جلسه امتحان هم خندون بودیم. (البته بعضی ها قهقه می زندند اینجوری ) اما بعد از دریافت دو عدد دفترچه سوالات (یکی برای دروس عمومی و دیگری برای دروس تخصصی) و خواندن سوالات چهره های خندان کم کم تبدیل شده به ... به ......
جالب اینجا بود که سوالات دروس عمومی راحت بود و من به اکثرش پاسخ درست دادم ولی سوالات دروس تخصصی به قدری سخت بود که هرکسی در هر رشته ای از دست این سوالات جوش آورده بود و از آنجا که نمی توانست آن هارا پاسخ دهد موی سرش را می کند. ( با این حالات خشن )
حالا که این امتحان را با حول قوه قلمی به پایان رساندم و اینجا با خیال آسوده نشسته ام و به تست هایی که جواب دادم فکر می کنم به چند نتیجه رسیدم که اگه دوست داشتید در ادامه مطلب بخوانیدش.
نتیجه اول: این کنکور بی خود و بی دلیل سخت بود، ( حتی سخت تر از کنکور سراسری ) پس هیچ احدی نمی تواند از ما به خاطر خراب کردن کنکور ایراد بگیرد.
نتیجه دوم: این کنکور خیلی هم آسان بود ولی این ما بودیم که با ضریب هوشی پایین و IQ در حد جلبک بی جهت بزرگش کردیم و دست به عمل کثیف و شنیع شایعه پراکنی مبنی بر اینکه این کنکور بسیار سخت است زده ایم.
نتیجه سوم: که آخرین نتیجه هست. امتحان از سطحی برابر با سطح کنکور سراسری ( ولو چند درجه پایین تر برخوردار است) و این ما بوده ایم که با درس نخواندن و تنبلی از آن دیوی ساخته ایم.
قبل از هرچیز سلام، به وبلاگ من خوش اومدید، قدم رو چشمم من گذاشتید، وبلاگم رو منور کردید. در ادامه،باید بگم که من عاشق وبلاگ نویسی هتسم و به خاطر این وقت میزرام برای نوشتن وبلاگ، پس بیخودی پشت سرم نگید که طرف بیکاره وبلاگ می نویسه.
در آخر هم باید بگم خیلی بی معرفت هستید اگه نظری، پیشنهادی، انتقادی چیزی داشته باشید ولی به من اطلاع ندید.
vahidbahramit@yahoo.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
فرزند ونوس و آدرس
sonofvnus.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.